وبلاگ شهیدان / خاطرات / پیام شهدا / زندگینامه / وصیت نامه /

وصیت نامه / الهی نامه / زندگینامه / پیام شهدا / عملیات ها / عکس های شهدا/یاد و خاطره شهدا/۸ سال دفاع مقدس / پیام شهدا

وبلاگ شهیدان / خاطرات / پیام شهدا / زندگینامه / وصیت نامه /

وصیت نامه / الهی نامه / زندگینامه / پیام شهدا / عملیات ها / عکس های شهدا/یاد و خاطره شهدا/۸ سال دفاع مقدس / پیام شهدا

آن روزگاران یاد باد

بسم الله الرحمن الرحیم

********

الحمدالله رب العالمین ، والصلاه و السلام علی سیدنا محمد واله الطاهرین علیهم السلام

***********

روز ها می گذرد و عمر انسان به سرعت سپری می شود ، نسلها بعد از نسلها پدید می آیند و شاهد وقایع زمان خود هستند . تا حدودی هم ، غافل از احوال گذشتگان ، هیچ کدام نمی دانند که در گذشته های نه چندان دور ، چه دلیر مردان و چه  شیر زنانی در این مرز و بوم ، برای حفظ و حراست از سرزمین مادری شان و برای پاسداری از دین مقدس و مبین اسلام و انقلاب اسلامی چه زحماتی را متحمل گشته اند و چگونه در برابر همه کفر و استکبار با دست خالی استقامت کرده اند . اینک تا نسل گذشته ، آنچه را که خود دیده اند به آیندگان نگویند یا ننویسند ، دیگر تاریخ باقی نمی ماند .

بدین جهت ما نیز بر آن شدیم ، تا قطره ای از اقیانوس بیکران استقامت و ایثارگری و از جان گذشتگی مردم غیور و جوانمردان بی ادعای آن روزگار را ، در مقابل تجاوزات نا جوانمردانه و کینه توزانه دشمن ، هر چند بصورت گزارشی کوتاه به نسلهای جدید و آینده برسانیم . تا رسالت تاریخی خویش را انجام داده باشیم ، در این راستا ، ضمن عرض تبریک پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات غرور آفرین کربلای 5 در 19 سال پیش و با نثار خالصانه ترین درودهای خود به ارواح طیبه شهدای عملیات و عرض ادب و ارادت به بازماندگان جانباز بسیجی و جهادی و آزادگان سرافراز آن عملیات توجه عزیزان را به گزارشی از عملیات کربلای 5 جلب می کنیم بخوانیم و عمل کنیم :

عملیات کربلای 5 در ساعت 30 : 1 بامداد در تاریخ 19 / دی ماه / 1365 با رمز مقدس یا زهرا ( س ) به منظور انهدام ماشینجنگی عراق در استراتژیک ترین نقطه ، در شرق بصره در شلمچه آغاز گردید . منطقه عملیاتی شلمچه از لحاظ جغرافیائی متشکل از دشت وسیع ، باتلاق و نخلستان بود که علاوه بر ۀن رژیم بعث عراق ، آبگرفتگی مصنوعی وسیعی به طول 9 کیلومتر از حدفاصل کانال بزرگ ماهی تا شمالغرب اروندرود به آن افزوده بود . قسمت دیگر از سد دفاعی دشمن در این  منطقه ، ایجاد دژهای بزرگ در چند محور که اکثرا از سنگرهای بتونی تشکیل یافته بود و ایجاد میدان های مین به طور وسیع ، حفر کانال های مصنوعی ، تله های انفجاری، دکل های دیدبانی و نصب بیش از پانزده ردیف سیم خاردار حلقوی و پره های آهنی یا ( خورشیدی ) به عرض 500 متر ، و به طول 9 کیلومتر و برخوردار از تجهیزات بسیار پیشرفته بودند .

رژیم عراق پس از عملیات بیت المقدس در سال 61 در طول خطِ صد کیلومتری فاو تا شلمچه ، قویترین استحکامات نظامی ایجاد کرده بود ، بصره بلحاظ لینکه یکی از مراکز اصلیِ صنعتی و نفتی ، همچنین دومین شهر مهم عراق پس از بغداد محسوب می شد . دشمن از بیم یورش رزمندگان اسلام به بصره ، قویترین نیروهای پدافند خود موسوم به سپاه سوم را بکار گمارده بود . این سپاه متشکل از نیروهای کماندوئیِ « حتین ، القادسیه و الرشید » بود که از پیچیده ترین تجهیزات نظامی ، همانند تانک های 72 T برحوردار بودند .

تا قبل از عملیات والفجر 8 فرماندهی این سپاه به عهده ماهر عبدالرشید بود که بعد از شکست سخت نیروهای عراقی ، در منطقه فاو از سپاه اسلام ، این فرد به فرماندهی سپاه هفتم منصوب گردید .

اما بدلیل اهمیت استراتژیک منطقه شلمچه ، صدام شخصا سرلشکر البداوی را به فرماندهی سپاه سوم منصوب کرد . دشمن با بکارگیری پیچیده ترین تجربیات نظامی ِ شرق و غرب ، و با استقرار خود در منطقه ، حداکثر توان خود را جهت سد کردن پیشرویِ نیروهای اسلام بکار گرفته بود و آن منطقه را بعنوان یکی از بزرگترین دژهای تسخیر ناپذیر خود ، در طول نوار مرزی ثبت کرده بود . استحکاماتی که رژیم عراق در این منطقه بر پا کرده بود در نوع خود غیز قابل عبور تلقی می شد و حکام بغداد تبلیغات وسیعی را پس از اخداث این تاسیسات براه انداخته بودند .

تلویزیون عراق با نشان دادن حضور گسترده نیروهای خود و مستشاران آمریکائی در منطقه ، قدرت خود را به رخ دنیا می کشید و می خواست با غیر قابل نفوذ نشان دادن آن ، روحیه رزمندگان اسلام را تضعیف کند . علاوه بر تمامی آن موانع ، دشمن بعثی صهیونیستی اقدام به احداث خاکریزهای مثلثی و هلالی شکل و همچنین دیوارهای بتنی نموده بود که با سیم های آرماتور اسکلت بندی و محکم شده بودند .

اما تمام اینها در مقابل اراده پولادین رزمندگان اسلام و تخریبچیان غواص عاشق امام ، ناچیز بود . رزمندگان سپاه توحید با چنان شهامت و مهارت و ایثارگری اقدام به گشودن آن معابر نمودند که تحصین همگان را برانگیخت و آن استحکامات چنان در هم شکسته شد که سپاه سوم عراق همانند سپاه هفتم ، در والفجر 8 ، بدست دلاوران اسلام به غضب الهی گرفتار شدند .

با در هم کوبیده شدن تیپ های این سپاه ، سرانجامی همچون دیگر مزدوران بعثی را یافتند . سقوط استحکامات متعدد سپاه سوم در منطقه شلمچه ، یکی از عجیب ترین و بی سابقه ترین پدیده های نظامی بود که نیرو های سپاه اسلام با عنایت الهی موفق به خلق آن گشتند . فاصله کوتاه زمانی بین عملیات کربلای چهر و کربلای پنج ، تقریبا با فاصله ( 14 روز ) ، با برخورداری از رزم بی امان لبیک گویان خمینی کبیر ( ره ) در شبو روز ، با همکاری مراکز توپخانه ، هوانیروز و نیروهای زمینی سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ، در کنار فعالیت های گسترده و بی وقفه جهاد گران حماسه ساز و سنگر سازان بی سنگر در احداث انواع سنگر و خاکریز ، در زیر شدیدترین آتش دشمن ، از ویژگیهای مهم این عملیات بود .

گرچه در میان اهداف عملیات کربلای 5 ، آزاد سازی بصره به چشم  نمی خورد ، ولی با نزدیک شدن سپاه اسلام به بصره و استقرار آنها در پانصد متری پتروشیمی بصره ، این شهر عملا به یک شهر جنگ زده مبدل گشته بود . همه افتخارات و پیروزیهای بدست آمده از الطاف خفیه الهی و عنایات ویژه حضرت بقیه الله العظم ارواحنا له الفدا و رهبری مدبرانه و حکیمانه حضرت امام خمینی (ره) و با مقاومت و از جان گذشتگی امت شهید پرور ایران اسلامی می باشد . والسلام

در آخر نتایج کلی عملیات کربلای 5 رو می نویسم :

تعداد کشته و زخمی دشمن : 44700 نفر

تعداد اسیر گرفته شده از دشمن : 2550 نفر

تعداد انهدام تانک و نفربر دشمن :700 دستگاه

تعداد خودروهای سوخته دشمن : 1500 دستگاه

سرنگونی هواپیماهای پیشرفته : 72 فروند

به غنیمت گرفتن تانک و خودرو : 720 دستگاه

آزاد سازی 155 کیلومتر مربع از اراضی جمهوری اسلامی ، تصرف جزایر مهم و استراتژیک بوارین و ام الطویل و شهرک دوئیجی عراق .

« نصر من الله و فتح قریب و بشرالمومنین »

به روح پاک شهیدان اجماعا صلوات ...

وصیت نامه شهید ناصرالدین باغانی

وصیتنامه ی شهید بزرگوار«ناصرالدین باغانی»

«بهای بهشت کالای عشق است ،یعنی خون!»

وصیتنامه ناصرالدین باغانی ،متولد 1346،دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه امام صادق (ع) که در عملیات کربلای پنج به شهادت رسید .

 

بِسمِ رَب ّ الشُهَداء والصِدیقین

الحمدللهِ الَّذی هدانا لِهذا وما کُنّا لِنَهتَدِی لَولا اَن هَدانَا الله ،وجَعَلَنا مَصابیحَ الهُدی،وسَفایِنَ النَّجاۀ وَ مِن حِزبِهِ،فَاِنَّ حِزبَهُ هُمُ الْمُفْلِحون وَجَعَلْنا مِنْ جُندِهِ،فَاِنَّ جُندَهُ هُمُ الْغالِبُون.وقالَ آلسْتُ بِربَّکُمْ ،قالُو بَلی،وَقالَ آلمْ اَعْهَدْ اِلَیْکُمْ یا بَنی آدَمَ آلا تَعْبُدُ الشَّیطانَ اِنَّهُ لکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ .

اشهَدُ اَنْ لا ِالهَ اِلّا اَنتَ و اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ ،وحَبیبُکَ واَنَّ عَلیاً وَلیُکَ وحُجَتُکَ عَلی مَن فَوْقَ الْاَرضِ وَ تَحْتَ الثَّری ،اِلهی آنا عَبْدُکَ الضَّعیفُ الذَّلیلُ الْحَقیرُ الْمِسکینُ الْمُسْتَکینُ ،فَاغْفِرلی کُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وکُلَّ جُرْمٍ اَجْرَمْتَهُ ،ربَنَا اغْفِرلی وَلِوالِدَیَّ والْمُومِنینَ وَ الْمُؤمِناتِ یَومَ یَقُومُ الحِسابُ .

معنی کلمات عربی :

بنام پروردگار شهیدان و صدیقین

حمدو سپاس مخصوص خداوندی است که ما را در این راه هدایت فرمود و اگر راهنمایی خداوند نبود ،ما در این هدایت نبودیم ،و قرار داد ما را چراغ های هدایت و کشتی های نجات و از حزب خودش،پس به یقین لشکریان او پیروز و غالبند .

---------------------

وگفت :آیا من پروردگار شما هستم ؟ گفتند: بلی،گفت :ای اولاد آدم مگر مگر ما با شما پیمان نبستیم ،که حتما از شیطان پیروی نکنید ؟که حتماً و یقیناً ،اودشمن آشکاربرای شماست .

شهادت می دهم که خدایی جز تو نیست و محمد«ص»بنده،فرستاده،ودوست توست.وهمانا علی«ع»ولی وحجت توست بر همهی آن کسانی که در روی زمین و ماورای آن قرار دارند .خدایا،من بندۀ ضعیف،ذلیل ،ناچیز ، درمانده و بیچارۀ تو هستم .پس ببخش مرا ،برای تمام گناهانی که مرتکب شده ام و همه ی جُرم هایی که انجام داده ام .

پروردگارا ،ببخش مرا وپدر و مادرم را،وتمام مردان مؤمن و زنان مؤمنه را،در روزی که حساب و کتاب بر پا خواهی کرد.آمین.

اینجانب ناصرالدین باغانی بنده ی حقیر در درگاه خداوندم .چند جمله ای را به رسم وصیت می نگارم . سخنم را درباره ی عشق آغاز می کنم ما را به جرم عشق موأخذه می کنند .گویا نمی دانند که عشق کناه نیست امّا کدام عشق؟ خداوندا معبودا عاشقا،مرا که آفریدی عشق به پستان مادر را به من یاد دادی ، امّا بزرگتر شدم ودیگر عشق اولیه مرا ارضاء نمی کرد پس عشق به پدر ومادر را در من به ودیعت نهادی.مدتی گذشت، دیگر عشق را آموخته بودم امّا به چه چیز عشق ورزیدن را نه،به دنیا عشق ورزیدم به مال ومنال دنیا عشق ورزیدم . به مدرسه عشق ورزیدم . به دانشگاه عشق ورزیدم امّا همه ی اینها بعدِ مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد یعنی عشق به تو . (یَومَ لا یَنْفَعُ مال وَلا بَنُون ) فهمیدم که وقتی شرایط عوض شود یَفِرّالْمرءَ مِنْ اَخیهِ و صاحِبَتهِ و بَنیهِ و اُمّهِ وَاَبیهِ،پس به عشق تو دل بستم بعد از چندی که با تو معاشقه کردم یکباره به خود آمدم ودیدم که من کوچکتر از آن هستم که عاشق تو شوم وتو بزرگتر از آن هستی که معشوق من قرار گیری،فهمیدم در این مدت که فکر می کردم عاشق تو هستم اشتباه می کرده ام ، این تو بودی که عاشق من بوده ای و من را می کشانده ای ، اگر من عاشق تو بودم باید یکسره به دنبال تو می آمدم .ولیکن وقتی توجه می کنم می بینم که گاهی اوقات در دام شیطان افتاده ام ولی باز مستقیم آمده ام حال می فهمم که این تو بوده ای که به دنبال بنده ات بوده ای، و هرگاه او صید شیطان شده  ، تو دام شیطان را پاره کرده ای و هر شب به انتظار او نشسته ای تا بلکه یک شب او را ببینی ، حالا می فهمم که تو عاشق صادق بنده ات هستی ، بنده را چه ، که عاشق تو بشود (عَنقا شکار کرکس نشود دام باز گیر) آری تو عاشق من بودی و هر شب مرا بیدار می کردی و به انتظار یک صدا از جانب معشوق می نشستی. اما من بدبخت ناز می کردم و شب خلوت را از دست می دادم و می خوابیدم ! اما تو دست بر نداشتی و انقدر به این کار ادامه دادی تا بالا خره منِ گریز پای را به چنگ آوردی و من فکر می کردم که با پای خود آمده ام  وه چه خیال باطنی !! این کمند عشق تو بود که به گردن من افتاده بود . مرا که به چنگ آوردی به صحنه ی جهادم آوردی ، تا به دور از هر گونه هیاهو با من نبرد عشق ببازی من در کار تو حیران بودم و از کرم تو تعجب می کردم . آخرتو بزرگ بودی و من کوچک !! تو کریم بودی و من ل‍ئیم ! تو جمیل بودی و من قبیح ، تو مولا بودی و من شرمنده از این همه احسان تو بودم .کمند عشقت را محکمتر کردی و مرا به خط مقدم عشق بردی ، در آنجا شراب عشقت را به من نوشاندی وچه نیکو شرابی بود . من هنوز از لذت آن شراب مستم . اولین جرعه ی  آنرا که نوشیدم مست شدم ودر حال مستی تقاضای جرعه های دیگر کردم . امّا این بار تو بودی که ناز می کردی و مرا سر می گرداندی ، پیاله ام را شکستی ، هر چه التماس می کردم تا از حجاب ظلمانی بیاسایم ، ندادی و  زیر لب به من خندیدی و پنهانی عشوه کردی اکنون  من خمارم و پیاله به دست ، هنوز در انتظار جرعه ای دیگر از شراب عشقت به سر می برم . ای عاشق من !! ای اله من !! پیاله ام را پر کن و در خماریم نگذار. تو که یک عمر به انتظار نشسته حال که به من رسیده ای چرا کام دل بر نمی گیری؟ تو که از بیع و شراء متاع عشق دم می زنی، چرا اکنون مرا در انتظار گذاشته ای ؟ اگر بدانم که خریدار متاعم نیستی و اگر بدانم که پیاله ام را پر نمی کنی ، پیاله ی خود را می شکنم و متاعم را به آتش می کشم تا در آتش حسرت بسوزی و انگشت حسرت به دندان بگزاری  .

به آهی گنبد خضراء بسوزم

             جهان را جمله سر تا پا بسوزم

بسوزم یا که کارم را بسازی

           چه فرمائی بسازم یا بسوزم

امّا شهادت چیست ؟

آنگاه که دو دلداده به هم می رسند و عاشق به وصال معشوق می رسد وبندۀ خاکی به جمال زیبای حق نظر می افکند  ومحو تماشای رُخ یار می شود ،آن هنگام را جز شهادت چه نام دیگری می توانیم داد ؟ آن هنگام که رزمنده ای مجاهد ، بسوی  دشمن حق می رود  وملائک به تماشای رزم او می نشینند و شیطان ناله بر می آورد و پای به فرار می گذارد و ناگهان غنچه ای می شکفد،آن هنگام را جز شهادت چه نام می توانیم داد؟ شهادت خلوت عاشق و معشوق است .شهادت تفسیر بردار نیست .(ای آنانی که در زندان تن اسیر ید، به تفسیر شهادت ننشینید که از درک قصۀ شهادت عاجزید . فقط شهید می تواند شهادت را درک کند.)شهید کسی نیست که ناگهان به خون بغلتد و نام شهید به خود گیرد ، شهید در این دنیا قبل از آینکه به خون بتپد ، شهید است .و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمی توانید بشناسید و بفهمید ، بعد از وصل شان نیز نمی توانید درکشان کنید . شهید را شهید درک می کند.اگر شهید باشید شهید را می شناسید و گرنه آئینۀ زنگار گرفته ، چیزی را منکعس نمی کند. برخیزید و فکری به حال خود بکنید که شهید به وصال رسیده است و غصه ندارد شهیدان به حال شما غصه می خورند، و از این در عجیبند و حیرت می کنند که چرا به فکر خود نیستند . به خود آیید و زندان تن را بشکنید . قفس را بشکنید وتا سر کوی یار پرواز کنید و بدانید که  برای پرواز ساخته شده اید نه برای ماندن در قفس، این منزل ویران را رها کنید و به ملک سلیمان در آیید.

ای خوش آن روز کز این منزل ویران بروم

              رخت بر بندم و تا مُلک سلیمان بروم                  

امّا امت مسلمان و شهید پرور ایران !

پیرو امام باشید ، نه در حرف ، بلکه در عمل گوش دل به سخنان امام بسپارید و حرفهایش را بدون چون و چرا بپذیرید و کلاً در هر عصری امام خود را بشناسید .اکنون که حضرت صاحب الامر(عج) در پردۀ غیبت است ، ولی فقیه عصر خود را بشناسید ، اگر امام خود را شناختید گمراه نمی شوید وگرنه به چپ و راست منحرف خواهید شد .اسلام را از روحانیت مبارز واصیل فرا بگیرید نه از قلم وزبان منحرفان، در این زمانه عده ای مغرض و جاهل پیدا شده اند که اسلام بدون روحانیت را تبلیغ می کنند . به عبارت دیگر تز جدائیِ دین از سیاست هستند و می گویند که روحانیت در انقلاب شرکت داشتند و رهبری کردند و انقلاب پیروز شد خدا پدرش را بیامرزد . ولی حالا بیایند و بروند و گوشۀ حوزه ها درس و بحث را ادامه دهند.این منحرفین را بشناسید ، و از صحنۀ انقلاب بدرشان کنید ، اینها همان هایی هستند که با نام های مختلف ،امّا با یک ماهیّت مطهری را شهید کردند . بهشتی را با تهمت ها و فحشا ترور شخصیت و سپس با کینۀ شیطانی ترور فیزیکی کردند . اینها همان هایی هستند که اگر دست پلیدشان به امام برسد ...    اینها دشمن روحانیت هستند . روحانیت را نمی خواهند و می خواهند  بین شما و روحانیت جدایی بیاندازند.آنان آنهایی هستند که قلب امام عزیز را بدرد می آورند. فقه جدید می سازند، با لباس روحانی، ولی دشمن روحانیتند. با لباس وحدت ، تفریح وحدت می کنند . وحدت در چیست ؟ وحدت در پیروی از کلام امام است . امّا نمی توانم موارد متعددی را بر شمارم که از فرمان امام اطاعت نکرده اند ! آن وقت این را تحکیم وحدت می گویند . مردم مسلمان دشمن اسلام را بشناسید .جنگ با عوامل خارجی مسئلۀ سختی نیست . امّا این منافقان داخل هستند که از همه بدترند. منافقان از کفّار بدترند .با جدایی از این منحرفان قلب امام را شاد کنید . مسئلۀ دیگر اینکه در مصائب ومشکلات صبر کنید . «ان الله مع الصابرین» بهشت را به بها می دهند نه به بهانه، بهای بهشت سنگین است ، بهای بهشت کالای عشق است ، یعنی خون،کربلا رفتن خون می خواهد،این کربلا دیدن بس ماجرا دارد . ماجرای کربلا ، ماجرای خون وقیام است .خون از ما، بدانید که،«ان الله یدافع عن الذین آمنو» ما همه وسیله ایم ، اصلاً این جنگ و این انقلاب و این برنامه ها چیده شده تا خدا در این بین دوستانش را به پیش خود ببرد وخالص را از ناخالص جدا کند . پس به صحنه بیایید و از خون شهدا پاسداری کنید ، در کارهایتان نظم را رعایت کنید و بدانید که ان شاءالله پیروزید و به کربلا خواهید رفت . به مستحبات اهمیّت لازم را بدهید تا از شر شیطان در امان باشید . با انجام نوافل به خدا نزدیک شوید ،مخصوصاً نافلۀ شب ، صبر را پیشۀ خود سازید و بدانید اُمم پیش از شما سختی های بیشتری کشیده اند. با فساد و عوامل فساد مبارزه کنید چون دشمن می خواهد از همین راه ما را به اضمحلال بکشاند. از همۀ دوستان و آشنایان که حقی در گردن من دارند طلب حلالیّت می کنم . پدر و مادر و برادران و خواهرم ! بدانید بدون شما به بهشت قدم نخواهم گذاشت ،بدانید همه ی با هم به بهشت رضوان خداوند خواهیم آمد. بدانید سعادت بزرگی نصیبتان شده است . خدا نکند کاری بکنید  که اجر خود را ضایع سازید. شما از این به بعد خانوادۀ شهید هستید . طوری رفتار کنید که در شأن و منزلت شما باشد . بدانید به جای شهید ، خدا به خانۀ شهید می آید . بدانید که من از دانشگاه امام حسین علیه السلام فارغ التحصیل شدم و مدرک خود را از دست مبارک آقا گرفتم .کلاس ،کلاس عشق بود . درس، درس شهادت.  تخته سیاه ، گسترۀ وسیع جبهه های حق علیه باطل ، گچ ها خون  و قلم ها اسلحۀ مان بود .    والسلام   

 

 

 

 

 

گفته ی مقام معظم رهبری درباره ی این شهید بزرگوار :

 

نوشتجات این شهید عزیز را مکرر ، خوانده ام و هر بار بهره و فیض تازه ای از آن گرفته ام.        

  

سخنان شهیدان

                                                         شهید

 

بنام خدای شهیدان که فرمود شهید بی مرگ است و بپاس خون شهیدان که قلب گرمشان در آسمان شهر جنایت بخون شست بگذار که همت والایشان را بستائیم و غیرت و تقوایشان را ،

شاید که روز مرگی مان را از تن به زدائیم

بگذار جاودانگی شهیدان عشق را که در قربانگاهها به شهادت ایستادند ، ما نیز شاهد شویم .

که شهیدان پیام خویش را سرخ سرخ در سینه های ما نگاشتند ، تا که مرگ بی ثمر و بی رنگ را به جاودانگی شهادت بدل کنیم . آنان قلب های لبریز از عشق و صداقتشان را کریمان ارزانی کردند .

و خشماهنگ با بیداد در افتادند تا که عجز و حقارت را در اندرون تک تک ما فروشکنند .

اگر ایمانشان را برای ابد به ما هدیه کردند ، اگر ایستاده مردن را به ما آموختند ، چه ناسپاسی نامردانه ایست که بی یادشان شب را به سر آریم . و  بی نامشان روز را بیآغازیم .

چه کسی کربلای سالار ما ، حسین (ع) را دوباره بپا کرد ؟ لحظه هائی که زبان در کام مانده مان قادر به اعتراض نبود ، و شرافت و تقوی ، شعور و غیرت مان به غارت می رفت ، کدامین تن در ظهر بلوغ عصیان – سرخی عاشورا را بخ چشمان بی نورمان تاباند ؟

جز شهید چه کسی باور کرد ، که زندگی در غلظت سیاه شب تنها فریب خویش است ؟

برای زیستن ( ونور ، برای رستن از شرک ، برای رهائی از مرگ و رسیدن به جاودانگی تنها شهید راه می نماید . و صفیر تیز گلوله هایش مشعل پر شعله راهی می شود که خلق خدا را به صبح روشن نوید میدهد .

و به دل ترنم آیات که صبح گشته قریب و به منگار ،شاخه زیتون ، تا اوج روشن خورشید ها شهید ، پیمود یکشبه صد ساله راه را اینک شهید با انفجار قلب پر از ایمان – در عمق باور خاموش روحش بذرخجسته آزادگی نشاند ، قلبی به گرمی خورشید در آسمان شهر جنایت نشست در راستای ثابت فواره های خون – صدا غنای قامت پژمرده راست شد .

از شوق و شور شهادت حنجری دگردمید . من مرگ هیچ شهیدی را باور نمی کنم من با شهید همیشه باور کردم که وطن خالی از اندیشه آزادی نیست من با شهید دوباره باور کردم که تا انتهای این شب دیجور باقی است فرصت عصیان اینک .... مزار شهیدان در سینه های ماست ، که دوست دارم همه اشک و خونم را بر مزارشان فرو ریزم . دوست دارم همه هستی ام را ارزانی کنم در پای ایمان و تقوای همه برادران شهید شهیدان برادر – این گلگون پیکر های پر فریادی که در برابر اوج عظمت هایشان شرم دارم و شرم از اینکه هنوز ندایشان را جانانه لبیک نگفته ام اینک تو ای به هر محرم شاهد ، ای به هر عاشورا شهید – ای به هر کربلا قربانی – بر خویشتن به بال که امروز خون سرخ تو در کوچه ها می جوشد . این قلب توست . « این گلوله های توست » ای شهید پارسا که در بستر شهر فریاد می کشی ببین چگونه بی هراس انتقام می ستاند  ببین چگونه درس فداکاری ، پارسائی و نجات را فرا گستردند .

پیام شهید به رزمندگان

شهید فرهاد بجنوردی :

یاد آن دلاوران ، به دل یقین ، به جان توان ، به خلق ایده می ده و به ایده های هر جهت گسسته ، شکل می دهد .

 


 

شهید محمد علی فنائی :

دوستان و برادران ، شما همگی برای من دوستان خوبی بودید . از شما خواهش می کنم اگر در توان دارید به جبهه بیائید چون جبهه دانشگاه اسلام است و انسان درس انسانیت و ایثار و از خودگذشتگی را در می یابد و به قول امام سعی کنید قبل از هر پیشرفتی ، در انسانیت پیشرفت کنید .

 

شهید مجید فخاران :

برادران بسیج و انجمن اسلامی ، سعی کنید خدا را همیشه و همه جا ناظر و  حاظر به اعمالشان بدانید تا سعادتمند شوید . سعی کنید با مد نظر قرار دادن قوانین و اسلام و شرع و با اطاعت از اوامر امام عزیزمان ، این قلب تپنده امت حزبه الله بتوانید مروج و مبلغ خوبی برای اسلام عزیز در منطقه باشید . انشاالله

 

شهید حسن مصباحی  :

از خداوند می خواهم که حتی ما را یک لحظه به خودمان وا مگذارد ، و همواره ما را یاری کند و گول هوسهای شیطانی را نخوردیم . خیلی حواستان جمع باشد . نکند خدای نکرده خون شهدایمان را پایمال کنید و این رهبری پر ارزش را فراموش کنید .

برای سلامتی این رهبر پیر این نور جماران دعا کنید . به الله قسم خیلی حق به گردن ما دارد .