وبلاگ شهیدان / خاطرات / پیام شهدا / زندگینامه / وصیت نامه /

وصیت نامه / الهی نامه / زندگینامه / پیام شهدا / عملیات ها / عکس های شهدا/یاد و خاطره شهدا/۸ سال دفاع مقدس / پیام شهدا

وبلاگ شهیدان / خاطرات / پیام شهدا / زندگینامه / وصیت نامه /

وصیت نامه / الهی نامه / زندگینامه / پیام شهدا / عملیات ها / عکس های شهدا/یاد و خاطره شهدا/۸ سال دفاع مقدس / پیام شهدا

کتابشناسی شهید مصطفی ردانی‌پور

<>

پانزدهم مرداد ماه، بیست و ششمین سالروز شهادت سردار مصطفی ردانی‌پور (1337 ـ 1362) است. مصطفی ردانی‌پور سال 1337، در شهر اصفهان به دنیا آمد.وی در حوزه علمیه اصفهان و سپس مدرسه حقانی قم تحصیل کرد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با عضویت در شورای فرماندهی سپاه پاسداران یاسوج، فعالیتش را در مسیر ارایه خدمات فرهنگی به آن منطقه آغاز کرد. با آغاز حرکت ضد انقلاب در کردستان به آن منطقه و سپس برای دفاع از مرزهای میهن در برابر ارتش متجاوز صدام، به جبهه دارخوین رفت.
در عملیات‌های والفجر یک و 2 و محرم حضور فعالی داشت و همزمان با تشکیل تیپ امام حسین (ع) در اصفهان، جانشین فرماندهی آن شد.
مصطفی ردانی‌پور پانزدهم مرداد سال 1362 در منطقه حاج عمران، در حالی‌که فرماندهی لشکر امام حسین (ع) را به عهده داشت، بر شهادت رسید.

کتاب «سلوک سرخ» که نگاهی به زندگی و خاطرات سردار شهید مصطفی ردانی‌پور است، توسط لشکر 14 امام حسین(ع) و کنگره بزرگداشت سرداران شهید استان اصفهان در قطع رقعی و 115 صفحه و با شمارگان 5000 نسخه، در سال 1375 منتشر شده است.
هشتمین جلد از مجموعه کتاب‌های «یادگاران» با عنوان «کتاب ردانی‌پور»، نوشته نفیسه ثبات نیز به این سردار شهید پرداخته و شامل مجموعه‌ای از خاطرات درباره وی و رفتار انسان دوستانه اش با اسرای عراقی است.
«کتاب ردانی‌پور» در قطع پالتویی و 100 صفحه و با شمارگان 3300 نسخه، سال 1381 توسط انتشارات روایت فتح منتشر شده است.
«بوی باران» نوشته سیدعلی بنی‌لوحی برگزیده خاطرات همرزمان سردار مصطفی ردانی‌پور است که سال 1383 توسط موسسه دانش و اندیشه معاصر در قطع جیبی و 141 صفحه و با قیمت 7000 ریال وارد بازار نشر شده است.
این کتاب در سال 1387 برای یازدهمین بار توسط انتشارات راه بهشت اصفهان منتشر شد.
همچنین ناهید حسن‌پور در اثری با نام «زنده‌تر از زنده‌ها»‌ زندگی‌نامه داستانی این شهید را نوشته که در 75 صفحه و با قیمت 6000 ریال توسط انتشارات حدیث راه عشق اصفهان در سال 1385 راهی بازار نشر شده است.
«رجعت ستاره» نوشته فاطمه سلیمانی و دربرگیرنده زندگی‌نامه شهید مصطفی ردانی‌پور هم در قطع پالتویی و 64 صفحه و با قیمت 6000 ریال توسط انتشارات حدیث راه عشق، در سال 1386 به چاپ رسیده است.
«مهربان‌تر از نسیم» نیز با خاطراتی از زندگی شهید حجت‌الاسلام مصطفی ردانی‌پور به قلم علی پاک، در قطع پالتویی و 48 صفحه در سال 1387 توسط انتشارات کتاب مسافر، عرضه شده است

نظرات 18 + ارسال نظر
زینب یکشنبه 1 شهریور 1388 ساعت 12:53 ق.ظ http://zeynab73.blogsky.com

سلام
اینم یه شهید عزیز هست!
همیشه دوست دارم که چطورمیتونم راهشونو ادامه بدم
یه آرمانه واسم...
تشکر بابت مطلب خوبتون

محمدرضا یکشنبه 1 شهریور 1388 ساعت 01:34 ق.ظ http://dlcantata.blogsky.com

سلام دوست عزیز وبلاگ زیبایی داری اگر با تبادل لینک موافقی یه ندا بده که من اول تو رو لینک کنم با تشکر

دختر فولاد زره پنج‌شنبه 5 شهریور 1388 ساعت 01:12 ق.ظ http://www.taekwondoooo.blogfa.com

سلام وبلاگتون عالیه حرف نداره .خیلی آرومم کرد مخصوصا وصیت نامه ای برادر عزیزم علی تجلایی .خدا قوت .اگه مایل به تبادل لینک بودین خبرم کنین تا بلینکمتون .منتظرم به من هم سر بزن .یا علی تا بعد

ع.زند چهارشنبه 11 شهریور 1388 ساعت 02:37 ب.ظ http://www.sokhaneeshgh.blogfa.com

سلام.وبلاگتون خیلی عالیه.ان شاالله با شهدا محشور شوید.

مهدی پنج‌شنبه 12 شهریور 1388 ساعت 07:55 ق.ظ http://www.hshokoohi.com

گفتـم که خطای من عظیم است عظیم
در حشر سزای من جحیم است جحیم
ناگـــــاه سروش غیب در گـوشم گــفت:
یـــــــادت نرود خــــدا کــریم است کـریم

سلام
اگر مایل به تبادل لینک هستید سایت ما را با نام " آینه حکمت" لینک کنید و بگویید شما رو با چه نامی لینک کنیم

موسسه فرهنگی وصال شهدا پنج‌شنبه 12 شهریور 1388 ساعت 06:01 ب.ظ http://www.vesaleshohada.oarsiblog.com

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما دوست عزیز به پیشگاه خداوند منان در این ماه پر فیض و برکت.

پیشاپیش خجسته سالروز میلاد با سعادت سید شباب اهل جنت، حضرت امام محتبی (ع) را حضورتان تبریک و تهنیت عرض می نماییم.

وبلاگ موسسه فرهنگی وصال به همین مناسبت به روز می باشد و پذیرای حضور گرمی بخش شما.

التماس دعا و یا علی.

محسن جمعه 13 شهریور 1388 ساعت 11:18 ق.ظ http://www.hshokoohi.com

سلام
شما در سایت آینه حکمت لینک شدید.
موفق و سربلند باشید

آخن شنبه 14 شهریور 1388 ساعت 02:15 ب.ظ http://khaterateney.blogfa.com

اگه می خوای لوگوی ما رو بزنی تو وبلاگت بیا تو وبلاگم کد وبلاگم رو بردار
ممنوم می شوم
آخن

بهناز سه‌شنبه 17 شهریور 1388 ساعت 03:28 ق.ظ http://ermeyaa.blogfa.com

می یایید با هم به طواف خاک های جنوب برویم و محرم شویم؟
پس تا آخر این نوشته با من هم قدم شوید:
شلمچه
به یاد حاج حسین خرازی!!!
چه فرقی می کند ظهر به شلمچه برسی یا غروب؟
شلمچه سرزمین هزار خورشید است.
سرزمین نزول وحی و عشق است.
فرشتگان را ببین
نور میبرند و نور می آورند.
حاجی!!!
زمان محرم شدن است
با محرمان حریم وصل احرام ببند.
پا بر روی تربت پاک شلمچه بگذار.
چه می گویم؟
فرش زیر پایت بال فرشتگان و آسمانت بهشت برین است.
بهشتیان هم رشک می برند بر تربت پاک شلمچه...
حاجی! احرامت مبارک...

با این مطلب و فصل پروانه شدن به روزم. منتظرت هستم.

موسسه فرهنگی وصال شهدا سه‌شنبه 17 شهریور 1388 ساعت 06:13 ب.ظ http://www.vesaleshohada.parsiblog.com

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما به درگاه ایزد منان.
شب های عزیزی پیش روست. شب های استجابت دعا. دعا برای ظهور مولا و منجی امان را فراموش نکنیم.وبلاگ موسسه فرهنگی وصال به روز شد و منتظر حضور گرمی بخش شما!
باشد که قدر لیالی قدر را بدانیم.
التماس دعا!یا علی

محسن پنج‌شنبه 19 شهریور 1388 ساعت 07:02 ب.ظ http://www.hshokoohi.com

سپاس و حمــــد خاص کردگار است
کــــــــه بر ما نعمت او بیشمار است
ز جـــــــرم مـــــا و عفو او چه پرسی
گـنه در پیش عفوش شرمسار است

یاسین جمعه 20 شهریور 1388 ساعت 09:18 ب.ظ http://ya30n.blogfa.com

اغلب فکر می کنیم چون گرفتاریم به خدا نمی رسیم
ولی واقعیت این است چون به خدا نمی رسیم گرفتاریم

وبلاگ شهید حسین ابراهیمی دوشنبه 23 شهریور 1388 ساعت 01:05 ب.ظ http://shahid-ebrahimi.blogfa.com

خوشحال میشم تبادل لینک کنید.

زهرا دوشنبه 23 شهریور 1388 ساعت 09:03 ب.ظ http://www.yamojib.blogfa.com


زیباست
به من سری بزنین
yamojib.blogfa.com

mehdi جمعه 3 مهر 1388 ساعت 02:00 ب.ظ http://rozehzard.blogfa.com

سلام شما لینک شدید

منو با پایگاه پزشکی و مذهبی بغ لینک کنید

راست من چند تا مطلب از وبلاگتون برداشتم می خوام اگر راضی باشد دروبلاگمقرار بد اگر امکان داشته باشه خوشحالمی شم .
خبرم کنید

[ بدون نام ] شنبه 8 اسفند 1388 ساعت 09:47 ق.ظ




امروز 8 اسفند بیست و سومین سالگرد شهادت سردار سپاه اسلام شهید حاج حسین خرازی
مهدی واحدیان اردکانی
Vahediyan288@yahoo.com
مقدمه
شهید حسین خرازی در سال 1336 در اصفهان به دنیا آمد. وی پس از پایان دوران دبیرستان در سال 1355به خدمت سربازی اعزام شدو با فرمان امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگان ها به سیل خروشان مردم پیوست.
شهید خرازی در ابتدای پیروزی انقلاب به کمیته دفاع شهری اصفهان پیوست و حراست از جاده های حساس شهر را برعهده گرفت.
یک سال پس از انقلاب ، همزمان با توطئه گروهک های ضد انقلاب در گنبد و ترکمن صحرا به آن منطقه اعزام شد و به فرماندهی نیروها در یکی از محورهای منطقه پرداخت و سپس ماهها در منطقه کردستان در راه دفاع از کیان اسلامی جانفشانی کرد.
شهید حسین خرازی ، همزمان با آغاز جنگ و سقوط خرمشهر ،به خوزستان اعزام شد و در منطقه خط شیر، فرماندهی نیروهای بسیج در مقابله با قوای متجاوز بعث را بر عهده گرفت.
عملیات های ثامن الائمه،فتح المبین،بیت المقدس،خیبر،بدر ،والفجر8 و کربلای 4و5 صحنه های فراوانی از رشادت ها ،ابتکار،خلاقیت و حسن فرماندهی این سردار رشید اسلام بود.
شهید خرازی در عملیات خیبر در اسفند 1362دست راست خود را در راه خدا تقدیم کرد و سرانجام در کربلای 5در حالیکه فرماندهی لشکر 14 امام حسین (ع)را بر عهده داشت در 8اسفند 1365 به فیض شهادت رسید و در گلستان شهدای اصفهان (تخت فولاد ) به خاک سپرده شد
تولد وکودکی
فعالیتهای سیاسی – مذهبی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
شهید و دفاع مقدس
خصوصیات برجسته شهید
نحوه شهادت
تولد وکودکی
به سال 1336 ه.ش. در یکی از محله‌های مستضعف‌نشین شهر شهیدپرور اصفهان بنام کوی کلم، در خانواده‌ای آگاه، متقی و با ایمان فرزندی متولد شد که او را حسین نامیدند.
از همان آغاز، کودکی باهوش و مودب بود. در دوران کودکی به دلیل مداومت پدر بر حضور در نماز جماعت و مراسم دینی، او نیز به این مجالس راه پیدا کرد.
از آنجا که والدین او برای تربیت فرزندان اهتمام زیادی داشتند، او را به دبستانی فرستادند که معلمانش افرادی متعهد، پایبند و مراقب امور دینی و اخلاقی بچه‌ها بودند. علاوه بر آن، اکثر اوقات پس از خاتمه تکالیف مدرسه، به همراه پدر به مسجد محله – معروف به مسجد سید – می‌رفت و به خاطر صدای صاف و پرطنینی که داشت، اذان‌گو و مکبر مسجد شد.
فعالیتهای سیاسی – مذهبی
حسین در زمان فراگیری دانش کلاسیک، لحظه‌ای از آموزش مسائل دینی غافل نبود. به تدریج نسبت به امور سیاسی آشنایی بیشتری پیدا کرد و در شرایط فساد و خفقان دوران طاغوت گرایش زیادی به مطالعه جزوه‌ها و کتب اسلامی نشان داد.
در سال 1355 پس از اخذ دیپلم طبیعی به سربازی اعزام شد. در مشهد ضمن گذراندن دوران سربازی، فعالانه به تحصیل علوم قرآنی در مجامع مذهبی مبادرت ورزید. طولی نکشید که او را به همراه عده‌ای دیگر بالاجبار به عملیات سرکوبگرانه ظفار (عمان) فرستادند. حسین از این کار فوق العاده ناراحت بود و با آگاهی و شعور بالای خود، نماز را در آن سفر تمام می‌خواند. وقتی دوستانش علت را سئوال کردند در جواب گفت: «این سفر، سفر معصیت است و باید نماز را کامل خواند.»
در سال 1357 به دنبال صدور فرمان حضرت امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگان ها و سربازخانه‌ها، او و برادرش هر دو از خدمت سربازی فرار کردند و به خیل عظیم امت اسلامی پیوستند. آنها در این مدت، دائماً در تکاپوی کار انقلاب و تشکل انقلابیون محل بودند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی
شهید حاج حسین خرازی از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، درگیر فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی، مبارزه با ضد انقلاب داخلی و جنگهای کردستان بود و لحظه‌ای آرام نداشت. به خاطر روحیه نظامی و استعدادی که در این زمینه داشت، مسؤولیتهایی را در اصفهان پذیرفت و با شروع فعالیت ضدانقلابیون در گنبد، مإموریتی به آن خطه داشت.
دشمن که هر روز در فکر ایجاد توطئه‌ای علیه انقلاب اسلامی بود، غائله کردستان را آفرید و شهید حاج حسین خرازی در اوج درگیریها، زمانی که به کردستان رفت، بعد از رشادتهایی که در زمینه آزاد کردن شهر سنندج (همراه با شهید علی رضاییان فرمانده قرارگاه تاکتیکی حمزه) از خود نشان داد، در سمت فرماندهی گردان ضربت که قوی ترین گردان آن زمان محسوب می‌شد، وارد عمل گردید و در آزادسازی شهرهای دیگر کردستان از قبیل دیواندره، سقز، بانه، مریوان و سردشت نقش مؤثری را ایفا نمود و با تدابیر نظامی، بیشترین ضربات را به ضدانقلاب وارد آورد.

شهید و دفاع مقدس
شهید خرازی با شروع جنگ تحمیلی بنا به تقاضای همرزمان خود، پس از یک‌سال خدمت صادقانه در کردستان راهی خطه جنوب شد و به سمت فرمانده اولین خط دفاعی که مقابل عراقیها در جاده آبادان-اهواز در منطقه دار خوین تشکیل شده بود (و بعداً در میان رزمندگان اسلام، به «خط شیر» معروف شد) منصوب گشت.
خطی که نه ماه در برابر مزدوران عراقی دفاع جانانه‌ای را انجام داد و دلاورانی قدرتمند را تربیت کرد. این در حالی بود که رزمندگان از نظر تجهیزات جنگی و امکانات تدارکاتی شدیداً در مضیقه بودند، اما اخلاص و روح ایمان بچه‌های رزمنده، نه تنها باعث غلبه سختیها و مشکلات بر آنها نشد بلکه هر لحظه آماده شرکت در عملیات و جانفشانی بودند.
در عملیات شکست حصر آبادان، فرماندهی جبهه دارخوین را به عهده داشت و دو پل حفار و مارد را که عراقی ها با نصب آن دو پل بر روی رود کارون، آبادان را محاصره کرده بودند، به تصرف درآورد.
شهید خرازی در آزاد سازی بستان بهترین مانور عملیاتی را با دور زدن دشمن از چزابه و تپه های رملی و محاصره کردن آنها در شمال منطقه بستان انجام داد و پس از عملیات پیروزمندانه طریق القدس بود که تیپ امام حسین (ع) رسمیت یافت.

در عملیات فتح المبین دشمن را در جاده عین خوش با همان تدبیر فرماندهی اش حدود 15 کیلومتر دور زد و یگان او در عملیات بیت المقدس جزو اولین لشکرهایی بود که از رود کارون عبور کرد و به جاده اهواز- خرمشهر رسید و در آزاد سازی خرمشهر نیز سهم بسزایی داشت.
از آن پس در عملیات مختلف همچون رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر 4 و خیبر در سمت فرماندهی لشکر امام حسین(ع)، به همراه رزمندگان دلاور آن لشکر، رشادتهای بسیاری از خود نشان داد.
در عملیات خیبر که توام با صدمات و مشقات زیادی بود دشمن، منطقه را با انواع و اقسام جنگ‌افزارها و بمبهای شیمیایی مورد حمله قرار داده بود، اما شهید خرازی هرگز حاضر به عقب‌نشینی و ترک موضع خود نشد، تا اینکه در این عملیات یک دست او در اثر اصابت ترکش قطع گردید و پیکر زخم خورده او به عقب فرستاده شد.
از بیمارستان یزد – همانجایی که بستری بود – به منزل تلفن کرد و به پدرش گفت: من مجروح شده‌ام و دستم خراش جزئی برداشته، لازم نیست زحمت بکشید و به یزد بیایید، چون مسئله چندان مهمی نیست. همین روزها که مرخص شدم خودم به دیدارتان می‌آیم.
در عملیات والفجر 8 لشکر امام حسین(ع) تحت فرماندهی او به عنوان یکی از بهترین یگانهای عمل کننده، لشکر گارد جمهوری عراق را به تسلیم واداشت و پیروزیهای چشمگیری را در منطقه فاو و کارخانه نمک که جزو پیچیده‌ترین مناطق جنگی بود، به دست آورد.
در عملیات کربلای 5 در جلسه‌ای با حضور فرماندهان گردانهاو یگانها از آنان بیعت گرفت که تا پای جان ایستادگی کنند و گفت: هرکس عاشق شهادت نیست از همین حالا در عملیات شرکت نکند، زیرا که این یکی از آن عملیات های عاشقانه است و از حسابهای عادی خارج است.
لشکر او در این عملیات توانست با عبور از خاکریزهای هلالی که در پشت نهر جاسم – از کنار اروندرود تا جنوب کانال ماهی ادامه داشت – شکست سختی به عراقیها وارد آورد. عبور از این نهر بدان جهت برای رزمند گان مهم بود که علاوه بر تثبیت مواضع فتح شده، عامل سقوط یکی از دژهای شرق بصره بود که در کنار هم قرار داشتند.
هدایت نیروهای خط شکن در میان آتش و بی‌اعتنایی او به ترکشها و تیرهای مستقیم دشمن و ایثار و از خودگذشتگی او، راه را برای پیشروی هموار کرد و بالاخره با استعانت از الطاف الهی در آن صبح فتح و پیروزی، حاج حسین با خضوع و خشوع به نماز ایستاد.

خصوصیات برجسته شهید
شهید خرازی با قرآن و مفاهیم آن مانوس بود و قرآن را با صدای بسیار خوبی قرائت می‌کرد.
روزهای عاشورا با پای برهنه به همراه برادران رزمنده خود در لشکر امام حسین(ع) در بیابانهای خوزستان به سینه‌زنی و عزاداری می‌پرداخت و مقید بود که شخصاً در این روز زیارت عاشورا بخواند.
او علاوه بر داشتن تدبیر نظامی، شجاعت کم‌نظیری داشت. با همه مشکلات و سختیها، در طول سالیان جنگ و جهاد از خود ضعفی نشان نداد. قاطعیت و صلابتش برای همه فرماندهان گردانها و محورها، نمونه و از ابهت فرماندهی خاصی برخوردار بود.
حساسیت فوق‌العاده‌ای نسبت به مصرف بیت‌المال داشت، همیشه نیروها را به پرهیز از اسراف سفارش می‌کرد و می‌گفت: وسایل و امکاناتی را که مردم مستضعف دراین دوران سخت زندگی جنگی تهیه می‌کنند و به جبهه می‌فرستند بیهوده هدر ندهید، آنچه می‌گفت عامل بود، به همین جهت گفتارش به دل می‌نشست.

حاج حسین معتقد به نظم و ترتیب در امور و رعایت انضباط نظامی بود و از اهتمام به آموزش نظامی برادران و تربیت کادرهای کارآمد غافل نبود.
نیمه‌های شب اغلب از آسایشگاهها و محلهای استقرار نیروی لشکر سرکشی نموده و حتی نحوه خوابیدن آنها را کنترل می‌کرد. گاه، اگر پتوی کسی کنار رفته بود با آرامش تمام آن را بر روی او می‌کشید.
او به وضع تدارکات رزمندگان به صورت جدی رسیدگی می‌کرد.

شهید خرازی یک عارف بود. همیشه با وضو بود. نمازش توام با گریه و شور و حال بود و نماز شبش ترک نمی‌شد.
او معتقد بود: هرچه می‌کشین و هرچه که به سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه، ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
دقت فوق‌العاده‌ای در اجرای دستورات الهی داشت و این اعتقاد را بارها به زبان می‌آورد که: سهل‌انگاری و سستی در اعمال عبادی تاثیر نامطلوبی در پیروزیها دارد.
دائماً به فرماندهان رده‌های تابعه سفارش می‌کرد که در امور مذهبی برادران دقت کنند.
همیشه لباس بسیجی بر تن داشت و در مقابل بسیجی‌ها، خاکی و فروتن بود. صفا، صداقت، سادگی و بی‌پیرایگی از ویژگیهای او بود.

در توصیف شهید چنین گفته‌اند:
حجت‌الاسلام والمسلمین محمدی عراقی:
درود بر او که صادقانه در میدان خونبار جهاد فی سبیل‌الله قدم نهاد و سرافراز و پرافتخار در خیل اولیای خاص الهی راه کمال پیمود و با عزت و افتخار به سوی ملکوت اعلی و سراپرده قرب الی الله عروج نمود. «طوبی لَهُم و حُسنُ مَآب.»
آری، شهید خرازی قبل از شهادت نیز شهید زنده بود. او با چهره محبوبش و سیمای نورانیش حکایت از جهشی جدید و تقربی نوین برفراز قلل بلند عزت و کرامت به مقام عندالرب شتافت.
مهندس میرحسین موسوی:
خرازیها رفتند تا هنر راست قامت بودن و فن نمایش زیستن و درس زیبا مردن را به ما بیاموزند.
هنر خرازیها فتح خرمشهر و بستان نیست؛ شهادت، هنر مردان خداست؛ مرگی هنرمندانه و حیاتی جاودانه.
سردار فرماندهی کل سپاه :
ما برادر عزیزی را از دست داده‌ایم و چه مشکل است دنیا را تحمل کردن بعد از رفتن این عزیزان، خدایا! حسین خرازی ما را در آخرت نزد صدیقین قرار بده و یاد او را به دل ما پایدار ساز.

نحوه شهادت
او با آنکه یک دست بیشتر نداشت ولی با جنب و جوش و تلاش فوق‌العاده‌اش هیچ‌گاه احساس کمبود نمی‌کرد و برای تأمین و تدارک نیروهای رزمنده در خط مقدم جبهه، تلاش فراوانی می‌نمود.
در بسیاری از عملیاتها حاج حسین مجروح شد. اما برای جلوگیری از تضعیف روحیه همرزمانش حاضر نمی‌شد به پشت جبهه انتقال یابد.
در عملیات کربلای 5 ، زمانی مه در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شده بود، خود پییگیر جدی این کار شد، که در همان حال خمپاره ای در نزدیکی اش منفجر شد و روح عاشورایی او به ملکوت اعلی پرواز کرد و این سردار بزرگ در روز هشتم اسفند ماه 1365 در جوار قرب الهی ماوا گزید. سردار دلا وری که همواره در عملیات ها پیشقدم بود و اغلب اوقات شخصاً به شناسایی می رفت.
در هر شرایطی تصمیمش برای خدا و در جهت رضای حق بود.
او یار حسین زمان، عاشق جبهه و جبهه‌ای ها بود و وقتی به خط مقدم می‌رسید گویی جان دوباره‌ای می‌یافت؛ شاد می‌شد و چهره‌اش آثار این نشاط را نمایان می‌ساخت.
شهید خرازی پرورش یافته مکتب حسین(ع) و الگوی وفاداری به اصول و ایستادگی بر سر ارزشها و آرمانها بود. جان شیفته‌اش آنچنان از زلال مکتب حیا‌ت‌بخش اسلام و زمزمه خلوص، سیراب شده بود که کمترین شائبه سیاست‌بازی و جاه‌طلبی به دورترین زاویه ذهنش راه نمی‌یافت.
این شهید سرافراز اسلام با علو طبع و همت والایی که داشت هلال روشن مهتاب قلبش، هرگز به خسوف نگرایید و شکوفه‌های سفید نهال وجودش را آفت نفس، تیره نگردانید. در لباس سبز سپاه و میقات مسجد، مُحرِم شد، در عرفات جبهه وقوف کرد و در منای شلمچه و مسلخ عشق، جان به جان آفرین تسلیم نمود.
رهبر معظم انقلاب و فرمانده کل قوا در مورد ایشان می‌فرمایند:
او (حسین خرازی) سردار رشید اسلام و پرچمدار جهاد و شهادت بود که با ذخیره‌ای از ایمان و تقوا و جهاد و تلاش شبانه‌روزی برای خدا و نبرد بی‌امان با دشمنان اسلام، در آسمان شهادت پرواز کرد و بر آستان رحمت الهی فرود آمد و به لقاءالله پیوست.
درود بر او و بر همه همسنگرانش که خود نامش حسین بود و لشکرش نیز همنام مولایش امام حسین(ع).


متن کامل اولین وصیت نامه حاج حسین خرازی:

بسم الله الرحمن الرحیم
من عبدالعاصی حسین خرازی، اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا عبده و رسوله و اشهد ان علیا و اولاده المعصومین حجج الله.
گواهی می دهم که ائمه معصومین گفتارشان بر ما حجت و امتثال امر و اطاعتشان واجب ، محبتشان به حکم حق لازم و پیروی آنها موجب نجات و مخالفتشان موجب عذاب و آنها امامان و شفعیان روز جزا هستند.
انا الله و انا الیه راجعون. این جانب خود را لایق وصیت نمی‌دانم ولی بنابراین که وصیت بعد از رفتن هرکس راهنمای راه او و بیانگر هدف اوست من هم بر حکم وظیفه چند کلمه می نویسم.
شخصی هستم معتقد به انقلاب اسلامی ایران و رهبری و ولایت حضرت امام خمینی روحی له الفداه ، در عصر غیبت امام زمان (عج). از مردم می خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند. راه شهدای ما راه حق است، اول می‌خواهم که آنها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا می‌خواهم که ادامه دهنده راه آنها باشیم. آنهایی که با بودنشان و زندگیشان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما می آموختند.
از خانواده شهدا اسرا، مفقودین می‌خواهم که صبر پیشه کنند چرا که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم و انشاء‌الله انتقام این مظلومین را با مظلوم کربلا یکجا خواهیم گرفت.
از خانواده معلولین و مجروحین می خواهم که با این عزیزان که برای اسلام رفتند و چنین شدند با صبر و حوصله و خوش اخلاقی برخورد کنند چرا که این عزیزان به خاطر بیماری و اینکه اکنون دستشان از انجام وظایفشان کوتاه شد احتیاج به مراقبت ومحبت بیشتری دارند. انشاءالله خداوند به شما اجر و صبر عنایت فرماید. دیگر اینکه فرزندان شهدا را فراموش نکنید آنها پدرانشان را به خاطر اسلام از دست داده‌اند. در اسلام در مورد یتیمان سفارش زیادی شده است به خصوص یتیمی که فرزند شهید باشد ناگفته نماند که درست است که در مقابل هرکدام از اینها به شما اجری داده می شود ولی فراموش نکنیم که اینها همه به عنوان یک وظیفه است برای ما که مسلمانیم.
از تمام اقشار ملت، اعم از کسبه، اطبا مهندسین، علما و سپاهیان به عنوان یک فرد از اجتماع که حق بر گردنش هست تشکر می‌کنم و عرض می‌دارم که هرکدام از شما ممکن است در کار خودکمبودهایی حس کنید و مشکلاتی برای شما باشد. این جانب خواهشمند است که موقعیت اسلام و انقلاب و کشور را در نظر گرفته صبر بیشتری کنید و توجه داشته باشید که در مشکلات است که انسانها آزمایش می‌شوند.
کاری نکنید که خدا نیاورد آن روزی را که شما در مقابل شهدا و خانواده محترمشان جوابی نداشته باشید که بدهید دیگر از مسئولین محترم و مردم حزب الله می‌خواهم که در مقابل آن افرادی که نتوانستند از طریق عقیده مردم را از انقلاب دور و منحرف کنند و الان در کشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشاء و بی حجابی و... زدند در مقابل اینها ایستادگی کنند و با جدیت هرچه تمامتر جلو این فسادها را بگیرید.
و توصیه‌ام به مردم حزب الله و شهیدپرور اصفهان ، شهری که در جبهه‌های نبرد با دشمن و اقتصاد و دیگر امور خیر و صالح پش قدم و حضور فعال و چشمگیر داشته است می خواهم که همچنان انقلابی و دوست داشتنی بمانند و قدر امام جمعه و نماینده ارزشمند حضرت امام حضرت آیت الله طاهری را بدانند که می‌دانند.
و اما پدر و مادر عزیزم، امیدوارم که مرا حلال کنید و مرا ببخشید چرا که شما با زحمت زیاد ما را بزرگ کردید. با رنج زیاد وسایل راحتی و تحصیل ما را فراهم کردید. شما کسی هستید که در عظمت شما در قرآن خداوند فرمودند «و بالوالدین احسانا» یعنی به پدر و مادرتان نیکی کنید و یا آمده «و لا تقولو لهما اف...» به آنها اف نگویید با آنها روی ترش نکید حال اگر من در انجام وظایفم در مورد شما کوتاهی کردم شما ببخشید چرا که من فرزند شما و شما بزرگترید و مادرم شما برای من خیلی زحمت کشیدید. در حدیث داریم که «الجنة تحت اقدام الامهات» بهشت زیر پای مادران است. به خصوص شما مادری که درتمام احوال و اوقات مراقب اعمال و رفتار ما بودید.... مادر، حسینت را حلال کن و از تمام دوستان و آشنایان و اقوام برای من حلالیت بطلب.
اللهم اجعلنا من التوابین، اللهم جعلنا من الشاکرین، اللهم اجعلنا من المتقین، اللهم اجعلنا من المؤمنین ، اللهم اجعلنا من الشهداء و احشر نامع الحسین و اصحاب الحسین، الحمدالله رب العالمین، اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان.
حسین خرازی
17/11/64
*بسمه تعالی
[....] در ضمن این حقیر سر تا پا تقصیر نماز و روزه (140 روز) صد و چهل روز بدهکارم. مقدار قابل توجهی مثلا ده یا 15هزار تومان پول رد مظالم بدهید. احیانا در مقابل کم کاریها و یا استفاده بی جا از وسایل بیت‌المال سپاه لازم است. از همگی التماس دعا دارم.


متن کامل دومین وصیت نامه حاج حسین خرازی که 50 روز پیش از شهادتش تحریر شده است:

الهم انی اسئلک ان تملاء قلبی حبا لک و خشیة منک و تصدیقا بکتابک و ایمانا بک و خوفا منک و شوقا الیک یا ذالجلال و الاکرام حبب الی لقائک و احبب لقائی و اجعل لی فی لقائک الراحة و الفرج و الکرامة
قبلا چند کلمه‌ای نوشته بودم فکر کنم تکمیلی چندکلمه دیگر باید بنویسم.
خدایا ! غلط کردم، استغفرالله، خدایا امان، امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سوال منکر و نکیر در روز محشر و قیامت. به فریادم برس. خدایا !من دلشکسته و مضطرم. صاحب پیروزی و موفقیت تو را می دانم و بس، و بر تو توکل دارم. خدایا ! تا زمان عملیات فاصله زیادی نیست خدایا به قول امام خمینی «تو فرمانده کل قوا هستی» ، خودت رزمندگانت را پیروز گردان و شر صدام و کفار را از سر مسلمین بکن.
خدایا ! از مال دنیا چیزی جز بدهکاری و گناه ندارم. خدایا ! تو خود توبه مرا قبول کن و از فیض عظمای شهادت، نصیب بهره مندم ساز. از تو طلب مغفرت و عفو دارم.
یا واسع المغفرة ، یا سبقت رحمتة غضبه
از همسر خوب و ایثارگرم کمال تشکر و سپاسگذاری را دارم. انشاء‌الله که مرا می بخشی. الحمدالله اگر خداوند فرزندی لطف و کرم فرمود ، به سلامتی او را مهدی و زهرا اسم بگذار و از خوراک و طعام حلال و طیب به او بخوران و او را سرباز و طلبه امام زمان بار و تربیت کن که این خود هدیه‌ای است به پیشگاه خداوند باری تعالی و کاهشی باشد از عذاب قبر و آخرت و قیامت. می دانم در امر بیت المال امانتدار خوبی نبودم و زیاده روی کرده باشم . خلاصه برایم رد مظالم و آمرزش بخواهید.
والسلام
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
رزمندگان اسلام پیروزشان بگردان
حسین خرازی
1/10/1365

سید محمد حسینی جمعه 19 شهریور 1389 ساعت 09:42 ق.ظ http://radnipoor110.blogfa.com

وبلاگی زیبایی است
به وبلاگ من هم سری بزنید

تنها چهارشنبه 10 آبان 1391 ساعت 12:44 ب.ظ

چقدر خوبه این شهدا رفتن و الان رو ندیدن
روسیاهیم از انان ولی روسیا ه تر ان هایی هسنتند که امید مارو از خدا هم دارن میگیرن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد