وبلاگ شهیدان / خاطرات / پیام شهدا / زندگینامه / وصیت نامه /

وصیت نامه / الهی نامه / زندگینامه / پیام شهدا / عملیات ها / عکس های شهدا/یاد و خاطره شهدا/۸ سال دفاع مقدس / پیام شهدا

وبلاگ شهیدان / خاطرات / پیام شهدا / زندگینامه / وصیت نامه /

وصیت نامه / الهی نامه / زندگینامه / پیام شهدا / عملیات ها / عکس های شهدا/یاد و خاطره شهدا/۸ سال دفاع مقدس / پیام شهدا

چه کسی را می توان شهید نامید؟

چه کسی را می توان شهید نامید؟

«شهید» کسی است که برای برقراری عدالت قیام می‌کند، خود را در راه خدا فدا کرده و برای رسیدن به رضا و وصال محبوب، از هستی خود هجرت می‌کند.

واژه «شهید» در قرآن کریم فراوان به چشم می‏خورد؛ شهید از اسماء حسنای الهی است و در لغت به معنی کسی است که در گواهی ‌دادن خود امین باشد و نیز گفته‏ شده است شهید به معنی کسی است که هیچ چیز از علم او پوشیده نیست و به معنی حاضر هم به کار رفته است.
شهید بر وزن فعیل و صیغه مبالغه است؛ وقتی علم به طور مطلق و بدون قید در نظر گرفته شود، بر ذاتی که به آن متّصف شده «علیم» اطلاق می‏شود و چنانچه مقصود، اطلاع از امور نهانی باشد، متّصف به آن را «خبیر» می‏گویند و هرگاه اطلاع از امور ظاهر مراد باشد از آن به «شهید» تعبیر می‏‌شود.
نکته قابل توجه این است که چرا به کسی که در راه خدا کشته می‏شود «شهید» می‏گویند؟ و آیا کسانی که در غیر از مسیر حق حرکت می‌کنند و کشته می‌شوند، شهید هستند یا خیر؟
به کسی که خود را در راه خدا فدا کرده و برای رسیدن به رضا و وصال محبوب از هستی خود، در این عالم صرف نظر کرده و از تمام لذائذ مادّی دست کشیده «شهید» اطلاق می‏کنند.
از این جهت
«شهید» را «شهید» گفته‏اند که خداوند و فرشتگان گواهی می‏دهند که او اهل بهشت است و در روز قیامت از وی می‏خواهند که با پیامبر (ص) درباره اعمال و کردار امم پیشین شهادت بدهد.
همچنین «شهید» زنده، شاهد و حاضر است و می‏بیند و برای آنکه کرامت‌ها و نعمت‌هایی را که به سبب کشته شدنش در راه خدا برایش آماده شده می‏بیند.
به این دلیل به فردی که در راه خدا کشته می‌شود، «شهید» می‌گویند که در راه گواهی دادن به حق و در راه امری که برای خداست قیام کرده به گونه‏ای که هستی خود را در آن راه از دست داده و راهنمای دیگران است و فرشتگان هنگام کشته شدن گواهی دهند که او در راه خدا کشته شده و در نزد او حاضرند.

سخنان شهیدان

                                                         شهید

 

بنام خدای شهیدان که فرمود شهید بی مرگ است و بپاس خون شهیدان که قلب گرمشان در آسمان شهر جنایت بخون شست بگذار که همت والایشان را بستائیم و غیرت و تقوایشان را ،

شاید که روز مرگی مان را از تن به زدائیم

بگذار جاودانگی شهیدان عشق را که در قربانگاهها به شهادت ایستادند ، ما نیز شاهد شویم .

که شهیدان پیام خویش را سرخ سرخ در سینه های ما نگاشتند ، تا که مرگ بی ثمر و بی رنگ را به جاودانگی شهادت بدل کنیم . آنان قلب های لبریز از عشق و صداقتشان را کریمان ارزانی کردند .

و خشماهنگ با بیداد در افتادند تا که عجز و حقارت را در اندرون تک تک ما فروشکنند .

اگر ایمانشان را برای ابد به ما هدیه کردند ، اگر ایستاده مردن را به ما آموختند ، چه ناسپاسی نامردانه ایست که بی یادشان شب را به سر آریم . و  بی نامشان روز را بیآغازیم .

چه کسی کربلای سالار ما ، حسین (ع) را دوباره بپا کرد ؟ لحظه هائی که زبان در کام مانده مان قادر به اعتراض نبود ، و شرافت و تقوی ، شعور و غیرت مان به غارت می رفت ، کدامین تن در ظهر بلوغ عصیان – سرخی عاشورا را بخ چشمان بی نورمان تاباند ؟

جز شهید چه کسی باور کرد ، که زندگی در غلظت سیاه شب تنها فریب خویش است ؟

برای زیستن ( ونور ، برای رستن از شرک ، برای رهائی از مرگ و رسیدن به جاودانگی تنها شهید راه می نماید . و صفیر تیز گلوله هایش مشعل پر شعله راهی می شود که خلق خدا را به صبح روشن نوید میدهد .

و به دل ترنم آیات که صبح گشته قریب و به منگار ،شاخه زیتون ، تا اوج روشن خورشید ها شهید ، پیمود یکشبه صد ساله راه را اینک شهید با انفجار قلب پر از ایمان – در عمق باور خاموش روحش بذرخجسته آزادگی نشاند ، قلبی به گرمی خورشید در آسمان شهر جنایت نشست در راستای ثابت فواره های خون – صدا غنای قامت پژمرده راست شد .

از شوق و شور شهادت حنجری دگردمید . من مرگ هیچ شهیدی را باور نمی کنم من با شهید همیشه باور کردم که وطن خالی از اندیشه آزادی نیست من با شهید دوباره باور کردم که تا انتهای این شب دیجور باقی است فرصت عصیان اینک .... مزار شهیدان در سینه های ماست ، که دوست دارم همه اشک و خونم را بر مزارشان فرو ریزم . دوست دارم همه هستی ام را ارزانی کنم در پای ایمان و تقوای همه برادران شهید شهیدان برادر – این گلگون پیکر های پر فریادی که در برابر اوج عظمت هایشان شرم دارم و شرم از اینکه هنوز ندایشان را جانانه لبیک نگفته ام اینک تو ای به هر محرم شاهد ، ای به هر عاشورا شهید – ای به هر کربلا قربانی – بر خویشتن به بال که امروز خون سرخ تو در کوچه ها می جوشد . این قلب توست . « این گلوله های توست » ای شهید پارسا که در بستر شهر فریاد می کشی ببین چگونه بی هراس انتقام می ستاند  ببین چگونه درس فداکاری ، پارسائی و نجات را فرا گستردند .