با سلام خدمت دوستان از کسانی خانواده ی شهید هستن یا زا شهدا مطلبی دارند با کمال میل می توانم با اسم خودشون در وبلاگ قرار دهم اگر قابل می دونید وبلاگ خودتون رو برام ارسال کنید با ایمیل Bomxo@yahoo.com با تشکر از همه شما دوستان
وصیت نامه مدّاح اهل بیت و غوّاص دلاور شهید حاج رضا داروئیان
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله وانا الیه راجعون السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
همانا همه چیز اوست و بازگشتمان نیز به سوی اوست،و این اوست که عشق و عاشقی را آفرید و عشق حسین(ع)از همة عشقها برتر و عاشقان او عاشقتر از دیگران.
ای خدای عالمیان هیچ توشه ای بجر گناه ندارم ولی چشم به عطای تو دارم.الهی ما را بیامرز و بعد بمیران اگر نمی بود عشق حسین(ع)دلها هم زنگ زده و سیاه و کدر می شد.پس ای ثار الله ما را از عاشقان حقیقی قرار بده و عشقمان را افزون کن و از شراب عشقت سیرابمان بنما و از شهدای کربلا ما را جدا مفرما.
به پیر جماران عمر طولانی تا ظهور حضرت مهدی(عج) عنایت کن تنها آرزویم اینست که در لحظات آخر عمر خود را کشان کشان بر روی صورت به قدمهای ابا عبد الله الحسین(ع) بیاندازم و بر خاک پای مبارک حضرت بوسه زنم،خاک پایش را توتیای چشم بکنم.از همه طلب حلیت می کنم.والسلام
گوز یاشیمــی یارالاریوا مرحم ایلــرم بولسون هامی که هر یارانون بیر دواسی وار
مرا در وادی رحمت کنار قبر احد مقیمی اگر مکان بود دفن کنید پارچه سبز در کتابخانه ام هست آن را بر قبر حضرت رسول به بیت خداوند مالیده و در آب زمزم شسته ام حتماً و حتماً بر روی کفنم بیاندازید و با آن دفن کنید.
رضا داروئیان 5/12/66
محل شهادت: شلمچه تاریخ شهادت:5/2/67
وصیتنـامة شهید میر یوسف سیّد لو
۩
بسم الله الرحمن الرحیم ۩«فان تکن الابدان للموت انشات فقتل امر بالسیف فی فضل الله»
«اگر تمامی بدنها و جانها را مرگ خواهد ربود پس چه بهتر و والاتر که انسان زیر شمشیرها کشته شود برای رضای خدا و راه خدا»
بنام خداوند مهربان پاسدار حرمت خون شهیدان،تنها ولی انسان و با عرض ادب به پیشگاه ولی عصر(عج)و نائب بر حق ایشان امام و با آرزوی پیروزی دلاوران اسلام.
خداوندا ترا شکر گذارم که مرا در این برهه از زمان آفریدی و نعمات زیادی بر من ارزانی داشته ای،حبیب من در نهایت می خواستم راهی را طی کنم که طیران فرشتگان و راهنمائیهای فرشتگان آن را نشان داده،می خواستم پرواز کنم ولی بالهایم شکسته بود می خواستم به پیش معشوق بشتابم ولی قامهایم قدرت راه رفتن را نداشت.
در مواقعی زبانم می خواست بگوید آمادة آمدن هستم ولی صدا یم در نمی آمد الهی آبرویی به درگهت ندارم ولی دلم می خواهد آبرومندانه و پاک به درگهت بیایم با اینکه گناهانم مانع از این کار است الهی العفو،العفو. . .
امّا پیامی به امّت مسلمان ایران و بخصوص اهالی محترم و شهید پرور هریس:
این انقلاب ثمرة خونهای شهدای زیادی می باشد که اکنون در دست شماست و باید همانگونه که از این اسلام حمایت کرده اید باز هم پاسداری را ادامه دهید و امام عزیزمان را تنها نگذارید.
مطیع امر ولی فقیه باشید وحدت خود را حفظ نمائید و این دنیا که گذرگاه است و محل امتحان،سعی کنید از این امتحان قبول شوید هر چه از طرف خداوند برایتان می رسد پذیرا باشید و شکر گزار باشید یعنی برای مؤمن فرق نمی کند که اگر طلا برایش فرستاده شود یا بلا،در این موقع خداوند بوعدة خود عمل می کند و پیروزی حتمی می باشد.بدانید تا خداوند همة شما را امتحان نکند کار ادامه دارد.
انشاءالله پیروزی نزدیک است و عرض دیگـرم به مسئولین می باشــد برادران عزیز شما برادران عزیز شما اداره
کنندة این جامعة اسلامی هستید و شما می دانید که باید قدر این ملّت را بدانید و به فرموده امام عزیزمان باید خدمتگزار این ملّت باشید نگذارید خدای ناکرده شیطان در کارتان خللی ایجاد نماید زیرا اگر کاری انجام دهید که خیر باشدخیر جامعه می باشد.
خواهش من از شما برادران این است که برخورد اسلامی و با محبّت با این ملّت داشته باشید زیرا اینها جان برکفند و اگر کسی ظلمی در حق اینها بکند،نمی تواند جوابگو باشد و اما کسانی که بی طرف نشسته اند توصیه ای به شما می کنم این را شما می دانید که این اسلام ادامة راه حسین(ع)می باشد و همچنین به نفع شماست و بعد از پیروزی پشیمان خواهید شد بخدا قسم که دیگر جوابگوی فاطمة حسین(ع)نمی توانید باشید و بیایید قبل از پشیمانی دیر،آگاه باشید زیرا شما نمی توانید از مرگی که برای همه است فرار نمایید پس راهی طی کنید که قرآن نشان می دهد و امّا به آن منافقان بگویم که دست از راه شیطانی بردارید بخدا این دنیا و این ثروتهای همه اش فانی است و این را ملّت دلاور می دانند راهی را که می پیمایند حق است و شما هر چه تلاش کنید نمی توانید این ملّت را از راهی که در پیش گرفته اند باز دارید و اگر اعمال غیر انسانی خود را ادامه دهید مرگ شما همراه صدام خواهد بود.در آخر باز خداوند را سپاسگزارم که نعمت رهبری و آگاهی و عقل و شعور را بر من ارزانی داشته است.
و اما پدر گرامی جرأت نوشتن جمله ای برای شما ندارم زیرا شما بسیار آگاه به همة مسائل هستید و قدردان این انقلاب.
و اما شما به مادرم بگوئید که صبور باشد و برای حسین(ع)بیشتر گریه کند و مادر عزیزم می دانم بعد از من دنیا برایت تنگ و روزها برای تو تاریک خواهد بود ولی این را بدان که هم من و هم شما در روز قیامت رو سفید خواهیم بود و این آرزوی دیرینة من بوده است اگر چه نتوانستم در برابر نعمات خداوند شاکر باشم لااقل از جسم ناقابلم بگذرم که شاید خداوند مرا ببخشد و اما به تمامی خواهران توصیه دارم که حجاب را سرلوحة زندگی خود قرار دهند و تقلید از فاطمة زهرا(س)بنمایند.
و اما برادران عزیز شما هائی که از بنده در سن کوچکتر و هم سن من هستید آگاه باشید ادامة دهندة راه شهیدان شما هستید نباید بگذارید این دلاوران در زمین بماند و خودشان پایمال گردد و بدانید پیروزی نزدیک است.
و پدران و مادران جلوی فرزندان خود را از رفتن به جبهه ها نگیرید زیرا اسلام به این جوانها احتیاج دارد.
در آخر از همة شما ملت شهید پرور هریس حلیت می طلبـــم،زیرا گناهانی که مرتکب شده ام نسبت به شمـا حق الناس است و خداوند نمی گذرد و از شما می خواهم که هر چه از من بدی دیده اید بگذرید و دعا کنید که مقبول درگاه خداوند واقع گردد و هرکس مرا حلال کرد این دعا را بخواند.
«الهم انی اسئلک بحق محمد و ال محمد ان لا تعذب هذا الشهید»
«خداوندا من از تو جدا می خواهم بحق محمد و ال محمد که این شهید را عذاب نکنی»
میر یوسف سیدلو
وصیت نامه شهید مهدی محمّدی خلّص
بسم الله الرحمن الرحیم
«من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبّنی و من احبّنی عشقتنی و من عشقتنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلی دیه فانا دیه»
هر کس مرا طلب کند و بجوید می یابد و هر کس بیابد می شناسد و هر کس مرا شناخت دوست می دارد و هر کس دوست بدارد عاشق می شود و هر کس عاشق شد من هم عاشقش می گردم و هر که را عاشق شدم می کشم و هر کس را که کشتم،پس دیه او بر من واجب می شود و دیه او خودم هستم.
حال که برای لبیک به ندای امام امت راهی مرز می شوم تا اندک خون نا قابل را که در بدنم دارم برای تداوم بخشیدن و آبیاری نهال انقلاب نثار آن کنم لذا وصیتهایی دارم که از شما و خانواده ام و امّت حزب الله می خواهم آنها را در حد امکان انجام دهید و عمل کنید.
مادر عزیزم: این را می دانم که هیچ فرزند صالح و متعهّد قدرت آن را ندارد که بتواند زحمت یک شب
مادر را جبران کند.من یکی که نتوانستم در این دنیای فانی از عهده زحماتتان در بیایم و قدمی جلوتر از تو نگذارم و تا بهشت بدرقه ات کنم.
مادرم این حکم قرآن بود که در حسّاسترین لحظات از شما جدا شدم تا به دیار عاشقان بروم،ولی از شما می خواهم مرا حلال کنی و در موقع دعا فراموشم نکنی که همواره رمز موفقیت را در دعای شما می دانم و نیز از شما مادرم می خواهم که بعد از شهادتم گریه نکنی و صبر داشته باشی تا دشمنان از گریه ات در تبلیغات شوم خود استفاده نکنند با حرفهای خود سعی کن دشمن را به زمین بزن تا نتوانند بلند شود و همچنان دهانشان بسته بماند،سعی کن در تشییع جنازه ام خونسرد باشی و روی جنازه ام شیرینی پخش کن،همچنین مادرم می دانم که برای من خیلی محبت داشتی حال بعد از شهادتم سعی کن بیشتر از محبتی که به من داشتی به همسرم کن و او را به عنوان دخترت دوست داشته باش و نگذار احساس تنهایی بکند و در آخر مادرم از تو می خواهم طوری رفتار کنی که به عنوان مادر نمونه هم در این دنیا و هم در آن دنیا تا مادران دیگر از تو درس بگیرند.
پدر عزیزم:تو علاوه بر اینکه برایم پدر بودی و زحمات زیادی را تحمل کردی و مرا بزرگ کردی و این خط که من میروم تو یاد دادی و تو گفتی که اسلام چیست و از همان دوران کودکی به من فهماندی تا توانستم با همان مقدمه حقایق را درک کنم و دنبال آن حقایــق زندگی خود را فدای آن کنم که آن حقایق را همان
راه سرخ حسین(ع)می دانم.از شما می خواهم که اگر شهید شدم در قطعه شهداء در وادی رحمت دفن کنید و جنازه ام را به مادرم و همسرم و برادر و خواهرانم نشان دهید.و همچنین از تو می خواهم که چون نخست خبر شهادتم را به شما خواهند داد سعی کن خونسرد باشی و استوار در مقابل ضد انقلاب بایستی و از امر به معروف و نهی از منکر دست برداری و دختر و همسر کوچکم را به فرزندی قبول کن که یتیم نوازی از خصلت پیامبران است.
شما برادر و خواهرانم:میدانید که با شهید شدن برادرتان مسئولیّت سنگینی بر عهده شما نهاده می شود که همواره این مسئولیّت در بین شما تقسیم می شود.
که شما برادرانم سعی کنید چه با قلم شده چه با بیان و چه با سلاح دنباله رو شهیدان باشید تا نگذارید سلاح آنها در روی زمین باقی بماند و از باقی ماندن آنها خدای نا کرده کسانی استفاده کنند و همچنان در خط امام استوار بمانید که رمز موفّقیّت و پیروزی در این راه است و شما خواهرانم چنان حجابتان را حفظ محکمترین سنگر است برای حفظ حریم مقدس اسلام.
و شما دوستان و امّت حزب الله:قدر امام عزیزمان این نعمت الهی را بدانید تا انسانیّتتان را پیدا کنید و جان مالتان را در راه خدا برای امام تقدیم کنید و سعی کنید همیشه در نماز جمعه و نماز جماعت و راهپیمایی شرکت کنید و شعار مرگ بر آمریکا را از ته دل با مشتهای گره کرده فریاد آورید تا نگذارید دشمن از خود حرکتی داشته باشد و هوشیار و آگاه همیشه در صحنه حضور داشته باشید تا نگذارید این منافقان کور دل و از خدا بی خبر نقشه های امپریالیست ها و غیره را پیاده کنند،هرگاه کوچکترین حرکتی دیدید هیچ مهلتی ندهید که پیروزی از آن حزب الله است.
دوستان عزیز و امّت حزب الله سعی کنید هیچگاه در مجالس غیبت شرکت و حاضر نشوید که خدا خیلی بدش می آید همچنین سعی کنید به ساده دلان بفهمانید که ندانسته و نشناخته علیه مسئولین و شخصیّتهای جمهوری اسلامی این یاران صدیق امام چیزی نگویند و قضاوتهای بی مورد نکنند که اینها میوه های این انقلاب خونین هستند.
سخن دیگری برای همه دارم:این است که حلال نخواهم کرد کسی را که از شهید شدن من استفاده کند برای خواسته ها و کارهای خود چون من به کسی تعلق ندارم،مال خدا هستم و به سوی او رفتم.
(انا لله و ان الیه راجعون)
حال تو همسر عزیزم:این قرآن بود که با حکمی ما را به همدیگر وصل کرد و باز این حکم قرآن است که در حسّاسترین لحظات که ندا می داد ما را از همدیگر جدا کرد،می دانم بعد از شهادتم به تو خیلی حرفها خواهند گفت چه برویت و چه پشت سرت که مثلاً چرا با پاسدار ازدواج کردی،چیزی از مال برای تو نگذاشت امّا از تو انتظار دارم برای آنها جواب دهی که دهانشان خرد شود،و این نیز هست که شاید در این دنیا نتوانستم مزه زندگی را را درک کنیم و امّا امید است که در دنیای ابدی باز هم با هم باشیم و با هم زندگی کنیم به امید دیدار در روز قیامت،و همچنین همسر عزیزم از تو می خواهم صبر داشته باشید و هیچ گاه فکر و غصّه نکنی و از تنها یادرگارم(مهدیه)عزیز خیلی مواظب باشی و در تربیت آن بسیار کوشا باشی و او را طوری تربیت کنی که برای این انقلاب فردی مفید باشد که فرزند شهید است و چنین فرزند چه مسئولیّت هایی دارد.
و امّا تو دختر عزیزم:نمی دانم با چه زبانی با تو سخن گویم و چه ها برایت بگویم،میدانم خیلی آرزوها خواهی کرد نمی دانم قلب کوچک تو چقدر فشار خواهد کشید،روزگار چقدر برایت مشکل خواهد خواهد گذشت،چه لحظه های پر خاطره ای خواهی گذراند،فرزند عزیزم در لحظاتی از تو جدا شدم که هنوز خنده در لبهایت نبود هنوز پدرت را نمی شناسی هنوز اسم بابا را نمی دانستی تا مثل دیگر بچه ها فریاد بابا آمد پیش بابا بدوی امّا فرزندم هرگاه احساس پدر داشتن را کردی خشم و نفرتت را بر مشت های کوچک جمع کن و فریاد مرگ بر آمریکا را سربده و موقعی که بزرگ شدی درس ات را هر چقدر امکان باشد ادامه بده و به این ملّت محروم خدمت کن تا آنها بفهمند که فرزند شهید این چنان می شود و همچنین حجابت را حفظ کن که حفظ حجابت بزرگترین ضربه است برای نابودی دشمنان.
در خاتمه پدرم چون وصی و قیوم تو هستی برابر حکم قانون اسلام و قرآن با همسر و فرزندم و در دگر مسائل شرعی و عرفی رفتار کن.
موفّق باشید
مهدی محمّدی 31/4/61