وبلاگ شهیدان / خاطرات / پیام شهدا / زندگینامه / وصیت نامه /

وصیت نامه / الهی نامه / زندگینامه / پیام شهدا / عملیات ها / عکس های شهدا/یاد و خاطره شهدا/۸ سال دفاع مقدس / پیام شهدا

وبلاگ شهیدان / خاطرات / پیام شهدا / زندگینامه / وصیت نامه /

وصیت نامه / الهی نامه / زندگینامه / پیام شهدا / عملیات ها / عکس های شهدا/یاد و خاطره شهدا/۸ سال دفاع مقدس / پیام شهدا

الهی نامه شهیدان

در این پست هم می خوام چند تا از الهی نامه های چند شهید رو براتون بزارم :

 

الهی نامه روحانی شهید ، حجه الاسلام کریم عبدالهی ، متولد تبریز ( 1334 – 1360 ه.ش ) در تاریخ 1 / 6 / 60 در منطقه عملیاتی بستان به خیل عظیم شهدای اسلام پیوست : با هم می خوانیم

 

خداوندا ! خودت دست ما را بگیر و به راهی که برایمان صلاح می دانی هدایت فرما . من این راه را که راه راستین اسلام می دانم ، پس از تشخیص حقانیت آن به اختیار خودم اختیار کردم . و آن را همان راه نه شرقی نه غربی می دانم . عاشقانه و در اثر رهنمود های امام عزیز خمینی بزرگ با آگاهی در راه شهیدان همیشه زنده قدم نهادم ، که این راه را نزدیکترین راه رسیدن به خدا می دانم . خودم را شایسته شهادت نمی بینم ولی اگر رسیدم ، لطف بی پایان خداوند است که شامل حالم شده است.

وصیت نامه شهید

خلاصه ای از وصیت نامه شهید حسن مصباحی

اشهدان لا اله الا الله و اشهدان محمد رسول الله و اشهدان امیرالمومنین علیا ولی الله وصی رسول الله .

من المومنین رجال صدقوا ما عاهد و الله  علیه منهم منقضی نحبه و منهم من ینتظرو ما بدلوا تبدیلا .

رفتن چه زیباست رفتن و چه سخت است ماندن ***** چه زیباست سرود رفتن را سرودن و در کنار آن زیستن

اسلام و علیک یا صاحب الزمان و علی نائبک الاامام الخمینی .

الی و ربی من لی غیرک . خدایا سخنان ناقابل خود را با این دعا آغاز می کنم و حمد و سپاس تو را می کنم که نظری بر این بنده مرده و گناهکار خود کردی و قابش را با نور ایمیان روشنائی بخشیدی و را راست را نشانش دادی و قدمهایش را در این را با نیروی خود استوار کردی و به او طرز چگونه زیستن و عبادت کردن و توبه کردن را با دلی شکسته آموختی .

با الهی از تو عاجزانه خواهانم که در این دفاع ما را ثابت قدم گردانی و ترس از دشمن را از دلهای ما برداری و به جای آن ترس از خودت را قرار دهی و به ما خلوص نیت و اخلاص عمل عطا بفرمائی .

بار الهی این نهضت جهانی مارا به انقلاب جهانی اما زمان عجل الله تعالی فرجه متصل بگردانی و در فرجش تعجیل بفرمائی 0

و امام امت این قلب تپنده است و این سمبل ایثار و مقاومت و شجاعت این پیر جماران تا انقلاب جدش حضرت مهدی ( ع) و حتی در کنار آن حضرت برای مظلومان جهان و رهبری انقلاب آنان نگه داری  ( آمین ) .

با سلام به حضور پدر و مادرم که وقتی این وصیت نامه را می خوانید اینجانب در قیذ حیات نباشم و امیدوارم که این فرزند خود را ببخشید و اگر در گذشته توهینی یا خطایی کرده ام مرا به بزرگی خودتان عفو نمایید .

برای اینجانب بعد از شهادت گریه نکنید و اگر هم گریه کردید برای مظلومیت سرور شهیدان و اهلبیتش گریه کنید و ای پدر و مادرم بدانید که با آگاهی کامل قدم در راه خداوند گذاشته ام و با آگاهی به علم شهادت شهادت را از خدا طلب کرده ام و شهادت هدف اینجانب نبود بلکه وسیله ای برای تقرب به خدا و علم شهادت در نظر اینجانب چنین بود .

خدایا اگر خواسته تو این است که پس از شهادت اینجانب جنازه ای بماند و بدست پدر و مادرم برسد پس خدایا راضی هستم به رضایت و از پدر و مادرم می خواهم که اگر جنازه ای بدستشان رسید مرا در امامزاده علی اکبر شهیدان دفن نمائید ، ولی خدایا از تو عاجزانه و از ته قلب خواستارم که پس از شهادت اینجناب جنازه ای نماند و به وطنم نیاید چرا که خدایا تو میدانی که چقدر از جنازه های پاک شهدا در بیابانها و کانال ها و میادین مینها بر جا مانده است و خدایا تو یاور خانواده آن عزیزانت باش و به آنها صبر عنایت فرما ، پس ای خدایا با برآورده کردن این خواسته بنده ات او را پیش خود و آن عزیزان و دوستانش رو سفید نما و اورا با اما حسین (ع ) و آن پاکان عالی مقام محشور بگردان .

نوشته شده در تاریخ 9 / 5 / 62

« برادر شما حسن مصباحی »

شهیدان زنده اند

عزیزان این از زندگینامه عمو جان من خواندیم و فهمیدیم که شهدا چه کسانی بودند ما فقط خواندیم اما ندیدم . عزیزان باید راه این شهدا را ادامه دهیم آنها رفتند ما ماندیم زیر سایه پر برکت شهدا زندگی می کنیم . برای چه رفتند ؟ به کجا رفتند ؟ به خاطر چه رفتند ؟ این ها سوالاتی هست که در ذهن ماست . بعضی از جوانان می گن خوب نمی رفتن اما ببینینم این جمله در مورد شهدا درسته ؟ نه به خدا درست نیست مگه اونا جوان نبودند آرزو نداشتند احساس نداشند غرور نداشتند همین جوان ها رفتند تا ناموس ما در رفاه زندگی کنند جونشونو دادند تا مملکت دست بی ناموس نیوفتد بی ناموسی به ناموسش تجاوز نکند و ... هر چی بگیم زیاده اما یه جمله بیایید راه این عزیزان رو ادامه بدیم اونم سخت نیست نماز ، دعا و قرآن همین و بس . بدرود عزیزان منتظر خبر های دیگر ما باشید .

زندگینامه شهید

                                         :::‌ زندگینامه شهید حسن مصباحی :::

 

شهید حسن مصباحی درتاریخ سوم اردیبهشت سال 1343 در محله قلعه باغ شهر شبستر در خانواده متدین و مذهبی و کم در آمد دیده به جهان گشود .

از آنجا که پدر خانواده به علت نداشتن درآمد و نبودن کار در تهران بسر می برد و به عنوان کارگر نانوائی مشغول بکار بود مجبور شد تا خانواده خود را نیز به تهران ببرد . لذا شهید حسن کودکی شیر خوار بود که بهمراه مادر وپدر و دوبرادر دیگرش راهی تهران شد و در محله نازی آباد ساکن شدند . ماه ها و سال ها سپری شد و او بزرگ و بزرگ تر شد تا به سن هفت سالگی رسید و وارد مدرسه ابتدائی شد . پس از اتمام تحصیلات ابتدائی خانواده از محله نازی آباد به سیزده آبان شهر ری عزیمت و در آنجا ساکن شدند و تحصیلات راهنمائی را در ناحیه شهر ری ادامه داد و ضمن تحصیلات در کلاس های آموزش قرآن و تفسیر که در هیئت متوسلین به ائمه اصهار در محله بود شرکت می کرد تا وارد دوره دبیرستان شد که مصادف با دوران انقلاب شکوهمند اسلامی شد که در تظاهرت ها ، راهپیمائیها ، شعارنویسی ها نقش بسزائی داشت . شهید حسن مصباحی ( عمو جان من ) انسانی متواضع مقید به واجبات و شدیدا به امربه معروف و نهی از منکر مبادرت داشت و سخت عاشق امام و ولایت بود و همیشه خانواده و آشنایان و دوستان را به حمایت از انقلاب و پشتیبانی از امام و ولایت فقیه نصیحت می کرد .

یکی از صفات پسندیده این شهید این بود که حامی مستضعفان و مظلومان بود و اگر اندوخته ای داشت آنرا به نیازمندان اهدا می کرد .حسن با سن کمی که داشت خیلی چابک و ورزیده بود طوری که در روزهای آخر انقلاب که مصادف با سقوط پادگانها بود به تنهایی یک قبضه تیربار و چند مقدار فشنگ را از پادگان لشکرک تهران آورده و پس از اتمام و پیروزی انقلاب به کمیته محله تحویل داد .پس از اقلاب مشغول تحصیل بود تا اینکه در کلاس سوم دبیرستان رشته اقتصاد بود که مصادف با شروع تهاجم دشمن بعثی به میهن اسلامی گردید . شهید حسن مصباحی 2 ماه بعد از آغاز جنگ تحمیلی بود که برای آموزش به مراکز آموزش اعزام و شروع به دیدن دوره ها متعدد از جمله : اسلحه سبک ، نیمه سنگین و غواصی و ... نمود و در چندین عملیات مهم شرکت داشت تا اینکه در عملیات والفجر 4 اعزامی لشکر 27 محمد رسول الله در ارتفاعات کانی مانگا عراق به درج رفیع شهادت رسید و پیکر پاک و مطهرش مفقود الاثر شد تا اینکه پس از 13 سال در سایه تلاش و فعالیت گروه تفحص سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال 1373 به همرا ه جمع دیگری از همرزمانش باقیمانده پیکر پاک و مطهرش شناسایی شد و به میهن عزیز رجعت داده شد و پس از انجام مراسم تشییع در قطعه 29 شهدا بهشت زهرا در کنار قبر پدر شهیدش که 3 سال پس از شهادت عمو جان من در عملیات کربلای 5 به شهادت رسیده بود به خاک سپرده شد راهش پر رهرو و مستدام باد .